تغییر نگرش های مدیریت شهری (مصداق 5)

"تعداد شکایات و پیشنهادات رسیده مردم به شهرداری ها لزوما" حسن نیست"

بسیاری از شهرداری ها، شماره تلفن هائی را برای ارتباط با مردم و اعلام نارسائی های شهر توسط مردم به شهرداری و سپس پیگیری آن توسط شهرداری، اعلام نموده اند. برخی شهرها نیز همانند تهران شماره 137 را اعلام نموده اند که کار شایسته ای است . 

تغییر نگرش های مدیریت شهری (مصداق 4)

"بسیاری از اقدامات ما در شهرها برای حل مشکل ترافیک، در واقع اقدامات ترافیک زا هستند"

در مقوله حمل و نقل و ترافیک نیز نگرش اکثر شهرداری ها غلط می باشد و راه حل معمولا نتیجه نوع نگرش می باشد . 

تغییر نگرش های مدیریت شهری (مصداق 3)

"عدم استفاده از تجارب شهرداری های سایر کشورها"، نقطه ضعف است نه نقطه قوت و "استفاده غلط از این تجارب" نیز همینطور

بسیار شنیده ایم از برخی مدیران که با افتخار می گویند که: "ما فلان پروژه را تماما" با استفاده از نیروهای داخلی انجام داده ایم و حتی از یک نفر کارشناس خارجی هم استفاده نکرده ایم"

حال، با توضیحاتی که ارائه می گردد، ببینیم آیا این امر یک نقطه قوت است یا نقطه ضعف.

تغییر نگرش های مدیریت شهری (مصداق 2)

توجه ؛ توجه :

"حجم آسفالتی که سالیانه ریخته می شود در یک شهر لزوما" یک اقدام مثبت نیست !!"

بسیار شنیده ایم که مدیران شهری از نقاط مختلف کشور در گزارش های خود با افتخار می گویند که مثلا": "ما در سال گذشته برای رفع چاله های آسفالت معابر فلان مقدار آسفالت ریختیم" و همواره این عدد یک امتیاز مثبت حساب می کنند و هرچه عدد بالاتر باشد آنرا عملکرد بهتری تلقی می نمایند !

تغییر نگرش های مدیریت شهری (مصداق 1)

و حالا یک مصداق واقعی: از ضرورت تغییر نگرش های مدیریت شهری:

همه ما در شهر خود بارها شاهد این صحنه بوده ایم که از درون یک خودرو ، زباله ای به بیرون پرتاب می گردد. چه می گوئیم: "عجب آدم بی فرهنگی!" ، "نمی داند که نباید زباله را از پنجره ماشین به بیرون پرتاب کند!"

بله، خوب قضاوت کرده اید.

 اما اگر شهردار یا متولیان خدمات شهری چنین صحنه ای را ببینید، آنها نباید این عبارت را بگویند. بلکه باید بگویند: "عجب مدیریت ضعیفی!"،

"ما عجب مدیریت ضعیفی داریم که یک موضوع به این سادگی را نتواسته ایم جا بیاندازیم و نهادینه کنیم!"

بله، تفاوت این دو نگرش خیلی زیاد است.