ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
وجیهه هاشمی :
سید وجیهه الدین سیدزاده هاشمی فرزند مرحوم سید قیدار «سیدالدوله» برادر مرحوم سید طاهر سیدزاده هاشمی به سال 1322 شمسی در آبادی دولت آباد روانسر متولد گردید و در ماه ربیع الاول سال 1399 ه.ق برابر با بهمن ماه 1357 شمسی در گذشت . او انسانی با فضل و کمال و دارای ذوق شعری بود و تا حدودی با زبان عربی و فرانسه نیز آشنایی داشت :
فراق سرو بالایی دلم را همچو خون کرده روان گردیده از دیده ، کنارم لاله گون کرده
ز شیرین دلبری ، لیلی وشی مجنون و شیدایم که چون فرهاد صد خسرو شهید بیستون کرده
بدلبر گو :«وجیها» راستی دردو غم هجرش مرا سیر از حیات خویش و این دنیای دون کرده
خورشید نمای داواشی :
خورشید نما دختر داوشی محمد و خواهر میرزا احمد محمدی داواشی ، بانوی آگاه ، با تقوی و گرویده طریقه قادریه بوده است . و مانند برادرش در سرودن اشعار کردی و بدیهه گویی ذوق سرشاری داشته و به سال 1385 ه.ق پس از 65 سال زندگی بدرود حیات گفته است . اینک قطعه شعری از این شاعره که درباره مرشد خود سید صفاءالدین برزنجی هاشمی سروده است :
یه خورشید واته ن ، دایم غه مینه ن غه مین دوری صفاءالدینه ن
جادار عه زیز پیر ئیرشاد بو وه کیل زینده ی غه وث به غداد بو
بواچو سه رمه ست باده ی شاکریم که لب ئاسانه ی عبدالقادریم
آقا عنایت فرزند آقا هدایت بن ملا نشأت با خوانین جوانرود قرابت داشته . او هم جزء دستگیرشدگان سران عشایر بوده و پس از ده سال زندان در اصفهان ، به سال 1320 شمسی آزاد گردید . انسانی فهیم ، وزین و اهل شعر و ادب بود در سال 1335 ه ش برابر با سال 1376 ق در سن 75 سالگی در قریة که لی جوانرود در گذشت . از شعر فارسی ایشان در زندان :
خداوندا چه باید کرد ، شد عمری گرفتارم به زندان بلا محکوم مأمورین غدّارم
شکایتها به دل دارم از این حکام خون آشام که پندارند چون آنانم و فردی تبه کارم
«عنایت» را جگر خون است ز این اوضاع آشفته مگر با لطف خود کاری کند خلاق دادارم
ملا محمد جوانرودی :
ملا محمد فرزند سید مهدی جوانرودی متولد به سال 1285 ه ق انسانی دانشمند و عارفی ارجمند بوده که پس از خاتمه تحصیلات در بیاره نزد ملا عبدالقادر مدرس کانی کبودی به اجازه علمی نایل آمده ، دست ارادت به شیخ عمر ضیاءالدین نقشبندی داده ، و در خانقاه ایشان تا آخر حیات به سال 1367 ه.ق سمت تدریس و امامت داشته است .
شیخ عبدالکریم خانه شوری :
شیخ عبدالکریم فرزند سید احمد بن سید محمد بن سید عبدالرحیم ، در حدود سنة 1303 ه.ق در
آبادی خانه شور باباجانی تولد یافت و جهت تحصیل به شهرهای عراق رفته تا اینکه به سال 1331 ه.ق یکی از استادانش شیخ معروف نرگسه جار مدرس آبادی احمد برنده فوت نموده و شیخ بنا به دعوت اهالی آنجا و تصویب شیخ نجم الدین نقشبندی به آن روستا رفته و تدریس و امامت آنجا را تا آخر حیات برعهده گرفته .
ایشان انسانی خیرخواه مردم ، صوفی مشرب و کریم الاخلاق بوده است .گاهی به فارسی و کردی شعر می گفته و «فانی» تخلص می کرده و در سنه 1361 ه.ق در گذشته است :
وه ره ئه ی دل وه کو په روانه عیشق په یدا که به
دوری شمعی شه رعی ئه نوه راصه دسوز به رپا که
طه رفداری شه ریعه ت شیره وه ک صدیق وفاروقه
له حیزه فیلی ریوی بووله هه ب یا جه هل بی باکه
قه بولی که ی به لوطفی خوت خودایا ئه م ته مه ننایه
به حه ققی ئه وکه سه ی فه رموته پیی «لولاک لولاک»